دیشب با خدا دعوایم شد......
با هم قهر کردیم..... فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد......
رفتم گوشه ای نشستم.... چند قطره اشک ریختم..... و خوابم برد
صبح که بیدار شدم.... مادرم گفت...
نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارونی " می آمد....!!
امشب ؛
هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم …
امروز چه کرده ایم
که فردا لایق زنده ماندن باشیم …
نظرات شما عزیزان: